[ad_1]
به گزارش رکنا، درحالی که سرمای زودهنگام آذرماه درختان اطراف کلانتری نیاوران را هم ناکام نگذاشته و حسابی به آنها رنگ و روی زمستان داده است، وارد فضای کلانتری می شوم، آنطور که حدس می زدم مثل همیشه شلوغ است و یکی در جایگاه متهم و دیگری در جایگاه شاکی درحال زورآزمایی برای گرفتن حقشان مقابل ماموران پلیس هستند.
اتاق کوچکی در انتهای سالن با فضایی که خبری از دادو بیداد و دستبند و محکومیت در آن نیست، گوشه ای از سالن کلانتری جای گرفته است، در همان ابتدای ورودم به اتاق زنی را میبینم که چهره اش نمایانگر سالیان سال بالا و پایین روزگار است، با استرسی که در آن خشم هم موج می زند برای مدد کار و مشاور کلانتری 123 نیاوران تعریف می کند:« چهارمین ازدواج من با مردی بود که او را دوست داشتم، هنوز هم دارم اما نمی دانم به چه علتی با من و بچه هایم لجاجت می کند.»
نامش شهلا است و ادعا دارد:« زندگی مشترک او برای بار چهارم به پایان رسیده است.»
به گفته مشاور و مددکاری کلانتری 123 نیاوران، ابتدای شروع این پرونده با شکایت مردی شروع شد که او هم برای بار دوم ازدواج کرده و اکنون به خاطر فرزندان همسر دومش احساس می کند با او به انتهای خط رسیده است. نام همسر شهلا حمید است و با به جریان افتادن شکایت او پرونده آنها به بخش مشاوره و مددکاری کلانتری رسید.
آنطور که حمید تعریف می کند دختر 16 ساله اش به همراه مادرش خارج از کشور زندگی می کند، اما فرزندان زنی که در آستانه فروپاشی ازدواج چهارم است؛ در ایران هستند و هرکدام زندگی جداگانه دارند.
ماجرا از آنجا شروع می شود که با بالاگرفتن اختلافات زن و شوهری میان این زوج که عمده دلایل آن هم به ارتباط شهلا با فرزندانش برمی گردد، یکی از شب ها دعوا میان آنها شدید می شود و زن با تماس گرفتن با فرزندانش از آنها کمک می خواهد، پس از اینکه فرزندان زن به همراه پلیس 110 به منزل او مراجعه می کنند، مرد مانع از پاسخگویی او می شود و به تماس نیروهای انتظامی پاسخ نمی دهد پس از ساعتی هم با تماس ماموران در پاسخ به آنها حضور در خانه را تکذیب می کند و اظهار می کند که او و همسرش در خانه حضور ندارند.
فردای همان روز شهلا به همراه تمام وسایلش خانه را ترک می کند و به منزل فرزندانش پناه می برد و تا 25 روز هم بازنمی گردد. در همین حین حمید شکایت خودرا مبنی بر خیانت در امانت و بردن دلار از منزل را به جریان می اندازد، ماجرای خیانت در امانت هم از این قرار است که گویا خودرویی که شهلا به او فروخته بود را با خود برده است.
مشاوره و مددکار کلانتری 123 نیاوران، در توضیح این پرونده به خبرنگار رکنا گفت: یکی از دستوراتی که در جرایم قابل گذشت قید می شود ؛ اصلاح ذات البین و مصالحه است. علت انتخاب این مسیر هم جلوگیری از تشکیل پرونده های کیفری و طی کردن مسیر دادسرا و.. برای شهروندان است در عین حال که مشاور و مددکار با توجه و تکیه بر قانون در یک مکان انتظامی کمک می کند. علت اصلی به جریان افتادن این پرونده لج و لجبازی میان زوجین است و به نظر می رسید اصلاح ذات البین میان زوجین می تواند نتیجه بخش باشد.
وی ادامه داد: در جریان این پرونده با دعوت از حمید از او خواسته شد تا دلخوری هایش از شهلا را بیان کند، او نیز گفت:« من شهلا را دوست دارم و تنها مشکلم با او مدیریت ارتباط من با فرزندانش است چراکه من پدر آنها نبودم و با خلق و خویشان آشنا نیستم، شهلا باید این موضوع را مدیریت کند و این ارتباط را به نحوی احسن شکل بدهد.
وی افزود: شهلا نیز مشکل بزرگی که با حمید داشت را اینگونه تعریف کرد که: « مشکل من با حمید فقط زبان تند او است ، حمید بارها و بارها مسئله تعدد ازدواج مرا به شکل سرکوفت مطرح کرده و در برهه های مختلف زمانی به عنوان حربه ای برای تخریب من از آن استفاده کرده است.
وی اضافه کرد: « با شنیدن حرف های این زوج به این نتیجه رسیدیم که آنها زندگی خودرا دوست دارند و فقط برای ادامه زندگی و حل بهتر مشکلاتشان نیاز است که با یک مشاور زوجین مشورت کنند و روابط خانوادگی شان را به نحوی احسن مدیریت کنند.»
وی در پایان گفت: اکنون حمید و شهلا در کنار هم به زندگی ادامه می دهند و این پرونده ختم به خیر شد.»
[ad_2]
https://www.rokna.net/fa/tiny/news-852902>منبع: